دبیرکل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی با تشریح جزییات دیدار جمعی از جانبازان روشندل کشورمان با حادثهدیدگان انفجار پیجر در لبنان، از ضرورت برنامهریزی مدون برای انتقال تجربیات جانبازی به منظور کمک به تطبیق هر چه زودتر مجروحان لبنانی با وضعیت جسمانی جدید خود خبر داد و گفت: نهادهایی همچون نیروی قدس سپاه و بنیاد جانبازان و رسانه ملی باید پای کار بیایند تا دینی که به گردنمان داریم را ادا کنیم.
به گزارش روابط عمومی جمعیت جانبازان، مجتبی شاکری که از جانبازان بصیر و روشندل است، با اشاره به اقدام تروریستی و ناجوانمردانه صهیونیستها در مسلح کردن پیجرهایی که حزبالله لبنان از آنها استفاده میکرد، گفت: دو رخداد انفجار پیجرها در دو روز پیاپی یعنی ۲۸ و ۲۹ شهریور، موجب شد در یک نوبت بیش از سههزار و در نوبت بعد بیش از دوهزار نفر در لبنان دچار آسیب جسمانی شوند و طیفی از اوضاع جسمانی از مرتبه قطع انگشتان دست گرفته تا آسیب پهلو، صورت، چشمها و مجروحیتهای دیگر در میان این جانبازان لبنانی وجود دارد.
وی با بیان اینکه با توجه به شرایط حادث شده گروهی از جانبازان نابینای دو چشم تصمیم گرفتند تجربیات فوق العاده خود را در زمان مجروحیت برای وضعیت امروز پیش آمده برای جانبازان لبنانی که از ناحیه چشم دچار جراحت شدهاند، در میان بگذارند، ملاقاتی هرچند محدود با رعایت نکات امنیتی با عدهای از جانبازان روشندل لبنانی انجام شد.
شاکری با بیان اینکه بسیاری از دوستان جمعیت جانبازان اعلام آمادگی کردند تا اندکی از دین و ارادت خود را به حزب الله لبنان ادا کنند. حتی اگر لازم باشد شبانهروزی در کنار آنان حضور داشته باشند و تجربیات خود را منتقل کنند،گفت: شاید کسانی که تجربه نابینایی را ندارند، متوجه حساسیت این موضوع نباشند؛ اما جانبازان چون وضعیت مشابهی را تجربه کردهاند، میدانستند اولین سوالی که برای فرد پس از حادثه انفجار و ندیدن بهوجود میآید این است که چطور خود را با رفع نیازهای فردی، ارتباط با اطرافیان و کنشگری در میدان فعالیت تطبیق دهند؟ برای فردی که قبلا یک عنصر فعال میدانی، پرتحرک و در صحنه بوده و شاید خودش عملیاتهای نظامی را هدایت میکرده، قطعا مدیریت ندیدن با از دست دادن عضوی که سلطان بدن خوانده میشود دشوار است.
وی با بیان اینکه به اتفاق دو جانباز روشندل دیگر که از نظر فعالیت در موقعیت تراز قرار دارند، به دیدار جانبازان روشندل لبنانی رفتیم، افزود: باید به حزبالله با سازمانی که ایجاد کرده و مردان بزرگی که تربیت کرده است، احسنت گفت؛ چراکه واقعا روحیات بالایی دارند و در مقام صبر و شکر مثالزدنی هستند. آنها از عمق جان به وعدههای الهی باور دارند. اما برخی مسایل برای آنها مثل هر مورد مشابهی وجود دارد که با انتقال تجربیات موفق روزمره، میتوان کمک کرد که آنها به سرعت به وضعیت عادی در اداره امور خود همچون رفت و آمد، نشست و برخاست، غذا خوردن، لباس پوشیدن، خواندن و نوشتن و … دست پیدا کنند.
شاکری از دکتر محسن محسنی، جانباز نامآشنا با قطع دو دست و نابینائی دو چشم که در جریان دیدار با مقام معظم رهبری عبای ایشان را درخواست کرد و رهبر انقلاب نیز آن را تقدیم وی کرده بود، نام برد و با بیان اینکه آقای محسنی در این دیدار همراه ما بود، گفت: آقای محسنی در سن نوجوانی و تحصیل در دوره راهنمایی به مقام جانبازی نائل آمدند اما تحصیل را ادامه دادند و از دانشجویان سرآمد دانشگاه امام صادق (ع) شدند. و اکنون در مقطع دکتری به تدریس اشتغال دارند و با محدودیتهای همین وضعیت جسمی به اموری همچون تدریس، مدیریت و سخنرانی و … اشتغال دارند. آقای دکتر تورانی هم دیگر همراه ما در این دیدار بودند که زمان مجروحیت دیپلم داشتند و اکنون در دانشگاه الزهرا به تدریس مشغول هستند و هم صاحب مقالات متعددی در حوزه غربشناسی هستند و در سمینارهای متعدد داخلی و بینالمللی آن را ارائه کرده است. وی ادامه داد: بنای ما این بود که به پرسشهای این طلایه داران جانبازی پاسخ دهیم؛ اما دیدیم هنوز در حالت بهت بعد از انفجار هستند و در نتیجه تصمیم گرفتیم خود به بیان تجربیاتمان از لحظه جانبازی، افکار و نگرانیهایی که داشتیم و سپس نحوه تسلط بر امور روزمره و تطبیق خود با شرایط بپردازیم. و حتی خاطرات طنزی از موقعیتهایی که بعضا در آن قرار گرفته بودیم بیان کردیم. گفتنیهای بسیاری محفل ما را گرم کرد. از داشتههای جسمی خود تا ذهنی که میتواند تخیل کند و قوه شنوایی که کمک میکند مطالبی به ذهن سپرده شود؛ و جایگزین ندیدن شود. همچنین تجربیاتی از مراودات روزمره با فرزندان، گفتگو با خانواده، وضو گرفتن، استحمام کردن، تردد و…
شاکری با یادآوری اینکه در زمان مجروحیت ما، چنین تجربیات برآمده از آزمون و خطا وجود نداشت، گفت: برای من زمانی حدود ۶ ماه به طول انجامید تا با وضعیت جدید کنار بیایم و برای برخی دوستان بعضا تا یکسال زمان برده است. اما ما اکنون میتوانیم با انتقال تجربه زیستهی خود به جانبازان لبنانی، این زمان را برای آنها به چند روز یا چند هفته تقلیل دهیم.
دبیرکل جمعیت جانبازان خاطرنشان کرد: کوتاه کردن زمان برای مسلط شدن به انرژی و توانمندیهایی که جانبازان نابینا دارند، بسیار مهم است. گاهی اگر امکان کوتاه شدن این زمان نباشد، ممکن است فرد دچار آشفتگی روحی و رفتاری شود.
وی با بیان اینکه در این گفتگوی صمیمی دوساعته، از ظرفیتهای شگفت جانباز حسن قدیری شاهد مثال آورده که در وضعیت نابینایی به بازی شطرنج کاملا مسلط بود، گفت: ما در دانشکده علوم اجتماعی رشته پژوهشگری با ایشان همکلاس بودیم و او توانایی بازی همزمان شطرنج با پنج نفر را داشت؛ تمام حرکات و موقعیت مهرهها در هر صفحه بازی هر فرد را جداگانه به ذهن میسپرد و حرکت خود را به حریف اعلام میکرد تا روی صفحه پیاده کند. تبحر او در شطرنج همه را به تحیر وا میداشت و حتی توانسته بود بر فردی که در شطرنج رتبهدار بود، بارها غلبه کند. شنیدن این خاطرات و توانمندیها برای لبنانیها بسیار جذاب بود.
شاکری با بیان اینکه دکتر تورانی نیز از امکاناتی که به صورت کتاب صوتی برای نابینایان قابل استفاده است سخن گفت و همینطور نرمافزارهایی برای تبدیل گفتار به متن و پدیده نوشتن و امکاناتی نظایر آن را معرفی کرد، یادآور شد: این امکانات ابزارهای مهمی برای تطبیق نابینا با وضعیت روز جامعه هستند که آشنایی با آنها برای جانبازان لبنانی بسیار جذاب بود. البته چون آنها توسط پیجر دچار آسیب شده بودند، از هر گوشی تلفنی به نوعی وحشت داشتند و فوبیای مسلح بودن به هر نوع تکنولوژی مشابهی را پیدا کرده بودند؛ اما چنین پرهیزی موقت است و با گذشت زمان و گفتوگو، ان شا الله به وضعیت عادی بازخواهند گشت.
آشنایی با جهت یابی و عصای نابینایی از دیگر موضوعاتی بود که شاکری در این جلسه به آن پرداخت و توضیح داد: اهمیت جهتیابی و استفاده از عصا برای این افراد طبیعی میشود. همچنین تجربیاتی از موفقیت فرزندان خودمان مطرح کردیم و به این پرداختیم که زندگی با این موقعیت خاص با گرمی و موفقیت در جریان بوده هست؛ من دبیرستانی بودم که مجروح شدم و اکنون هشت نوه دارم؛ یا آقای محسنی فرزندانی دارد که عضو جامعه نخبگان به شمار میآیند. بیان این قبیل موارد کمک میکند تا آنها بتوانند تصویر روشنی از آینده برای خود متصور شوند.
وی با بیان اینکه جانبازان ایران نسبت به جانبازان لبنانی احساس دین میکنند، گفت: در جمعبندی صورت گرفته که در جلسهای با حضور نمایندگانی از سپاه قدس، صدا و سیما و بنیاد شهید مطرح کردیم، پیشنهادهایی برای ادای این دین به جانبازان نابینای لبنانی مطرح کردیم که در صورت فراهم شدن بستر لازم، عملیاتی شود. البته تعداد نابینایان حادثه پیجر هر چند محدودند ولی از نظر طیف سنی و موقعیت، تنوع و گوناگونی وجود دارد؛ از خواهرانی که بعضا تازه ازدواج کرده بودند تا کودکان دبستانی در میان آنها وجود دارد.
دبیرکل جمعیت جانبازان پیشنهاد اول را گفتگوی چهره به چهره با جانبازان لبنانی با حضور مترجم عنوان کرد و گفت: در یک جلسه با انتقال تجربه و پرسش و پاسخ، میتوان شرایطی ایجاد کرد که پذیرشی که شاید برخی پس از یکسال به دست آوردهاند، این مجروحان بعد از یک هفته کسب کنند.
وی مدل پیشنهادی دوم را برگزاری میزگرد با حضور جمع محدودی از نجانبازان لبنانی عنوان کرد و افزود: در این مدل گفتگویی هر موضوع جدی و یا طنزهای روزمره زندگی ما در آن میگنجد، صورت خواهد گرفت و صدا و سیما نیز آن را ضبط میکند تا قابلیت ترجمه و پخش در جمع جانبازان لبنانی دیگر را داشته باشد. پخش این فیلمها موجب میشود سایر جانبازان نیز به شرکت در این جلسات علاقمند شوند.
شاکری مدل سوم پیشنهادی را تولید محتوا از یک روز کامل زندگی یک جانباز روشندل در قاب تصویر عنوان کرد؛ به این ترتیب که تمام شئون زندگی او در یک شبانهروز از آماده شدن برای خروج از منزل تا حضور در محل کار یا تحصیل و …. به نمایش گذاشته شود. در نهایت پیشنهاد چهارم برقراری ارتباط با خانواده جانبازان روشندل لبنانی و ارائه آگاهیهای لازم به اهل خانواده و اطرافیان آنهاست.
شاکری در این رابطه توضیح داد: برخی خانوادههای لبنانی اکنون توجیه نیستند و تصور میکنند باید تمام کارهای این جانبازان روشندل را انجام دهند؛ در حالیکه واقعا استعداد و بی نیازی از دیگران که نابینایان دارند، مثال زدنی است. جانبازان لبنانی در این گفتگوی صمیمی متوجه شدند دوستانی با وضعیت نابینائی آنها به تنهایی مسافرت میروند و یا در خانه کاملا فعالانه بر تحصیل بچهها نظارت دارند. در نهایت پیشنهاد الگوی تاثیرگذاری سفر مشترک هم مطرح شد تا حس مشترکی شکل بگیرد.
دبیر کل جمعیت جانبازان با بیان اینکه برخی مسوولان ما نسبت به ضرورت ارائه این توانمندیها توجیه نیستند، گفت: من باور دارم که مسایل حفاظتی باید رعایت شود؛ ولی از طرف دیگر باید واقعا مسوولان ما درک کنند که نیاز به بازیابی خود در میان جانبازان لبنانی، یک نیاز واقعی است و باید به آن پاسخ داده شود.
وی به اهمیت برقراری ارتباط موثر میان همسران جانبازان ایرانی با خانوادههای جانبازان لبنانی نیز تاکید کرد و گفت: در حلقه بانوانی که در همین جمع تشکیل شده بود، همسر بنده نقل میکردند که بانوان لبنانی چقدر نسبت به مسائل پیرامون نابینایی کماطلاع هستند و برداشتهای نادرستی دارند. لذا حساسیت موضوع بالاست و باید با امکانات رسانهای که در اختیار بنیاد، سپاه قدس و صداوسیما است، به این ضرورت بپردازیم.
بدون دیدگاه