مجتبی شاکری طی یادداشتی، به قول مکتوبی که احمدمسجدجامعی روز گذشته خطاب به او در رسانهها منتشر کرده بود، پاسخ داد.
برادر ارجمند، جناب آقای مسجدجامعی! پاسخ مهر آمیزتان به یادداشت «خطای فراموش نشدنی» را خواندم و دوباره خواندم.صفت فراجریانی بودن که با واژه «قبیله حق و حقیقت» در متن از آن یاد کردید را…
صفتی پسندیده و نجات بخش حسب آیه قرآن دیدم که مقام معظم رهبری هم اشارتی به آن داشت: «اگر به نام عدالتخواهی و به نام انقلابیگری، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کردهایم؛ از خط امام منحرف شدهایم. اگر به نام انقلابیگری، به نام عدالتخواهی، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانی که از لحاظ فکری با ما مخالفند، اما میدانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شدهایم… در کشور آراء و عقاید مختلفی وجود دارد. اگر چنانچه یک عنوان مجرمانهای بر یک حرکتی، بر یک حرفی منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاههای موظف باید تعقیب کنند و میکنند؛ اما اگر عنوان مجرمانهای نباشد، کسی است که نمیخواهد براندازی کند، نمیخواهد خیانت کند، نمیخواهد دستور دشمن را در کشور اجرا کند، اما با سلیقهی سیاسی ما، با مذاق سیاسی ما مخالف است، ما نمیتوانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛ «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور میدهد: مخالفت شما با یک قومی، موجب نشود که عدالت را فرو بگذارید و فراموش کنید. «اعدلوا»؛ حتّی در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. «هو اقرب للتّقوی»؛(۱) این عدالت، نزدیکتر به تقواست. مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است».
من با همه دوستانی که دو فوریت نظارت و رسیدگی ویژه بر پرونده واگذاریهای سازمان املاک و مستغلات شهرداری را امضا کردند، موافق بودم و حتما حسب وعده قوه قضائیه، شهرداری و پیگیری شورا باید فرجام این پرونده را مشخص کنند و شما نیک میدانید که در مواضعم در صحن و یادداشتهایی چون «غربالگری انقلابی» و «آمیختن حق و باطل ممنوع» داوریام درباره نبودن خط قرمز برای رسیدگی به واگذاری املاک را شفاف بیان کردم. ولی آنچه از عدالت خارج بود، پامال کردن حیثیت آبرومندانی بود که نه به حکم قاضی، بلکه بنابر پروژه سیاسی، آماج زشتترین اهانتها و ناسزاها شدند و در تنگنای زمان پیش از انتخابات هیات رئیسه شورا فرصتی برای اثبات مظلومیت خود نیافتند. کلید واژه «املاک نجومی» آواری شد بر سر کسانی که حیثیت آزادگی و بسیجی بودن را به همراه داشتند تا آنجا که خانم آباد گفت: پیامک زدند که میخواهیم بیاییم پشت دیوار خانهای که به ناحق از سازمان املاک گرفتهاید، کتاب من زندهام را به آتش بکشیم.
برادر عزیز، جناب آقای مسجد جامعی! متاسفانه شما روز یکشنبه 23 آبان در صحن نبودید تا از رنجنامه قرائت شده خانم آباد فریاد بر سر هرچه نامردمی است، بکشید و در حسرت کمترین عذرخواهی از سوی عامل انتشار فهرست باقی بمانید. از بنده بپذیرید اگر کسی تمام هویت و حیثیت عمرش در واژه ایثارگر خلاصه شده باشد و عدهای آن را سیاه کنند و جای آن غارتگر بیتالمال بنویسند، سکوت نکنم؟ جا داشت شما و همکاران فراکسیون اصلاحطلب به جای تلاش و دلسوزی برای امانتدهنده و آزادی منتشرکننده، بیانیهای در دفاع از حیثیت و آبروی به یغما رفته همکارانتان صادر میکردید و تقوای جمعی را خرج عدالت میکردید.
من واژه ریاست را با دقت و حسب تاثیر معنوی شما در فراکسیون به کار بردم و نه ریاست حقوقی، که از جایگاه آقایان حکیمی پور، سالاری و تندگویان باخبرم و به حقِ همسایگی هم قائلم. ولی چون شما به رغم همسایگی با خانم آباد ابزار رسانه را به کار گرفتید، من هم پاسخ شما را رسانهای دادم.
من هم قائلم به اینکه اگر مقام معظم رهبری واژه اژدهای هفتسر را سال 82 در دیدار شورای شهر دوم به کار برد، حتما واقعیت دارد؛ و همه باید از جایگاه حقوقیمان برای مبارزه با این عنصر عدالت سوز، عمر نمایندگیمان را وقف مکتب امام (ره) و اجرای بیانات مقام معظم رهبری کنیم و نباید آرام و با لبخند از کنار آن بگذریم. بر این باورم که با چنگ زدن به ریسمان آیه الهی «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ …» میتوانیم به وظیفه خود عمل کنیم.