زنداني فاو

3

 zendanifav

گروهبان دوم وظيفه عماد جبارزعلان الكنعاني از

خلاصه کتاب خاطره «زنداني فاو»

اثر عماد جبارزعلان الكنعاني

گروهبان دوم وظيفه عماد جبارزعلان الكنعاني از نظاميان عراق است كه در دوران جنگ ايران وعراق در فاو ، ديده باني يكي از واحدهاي تيپ يكصدو يازده عراق را به عهده داشت . وقتي متوجه سقوط فاو توسط نيروهاي ايراني می شود ، تصمیم می گیرد ، اسیر نیروهای ایرانی نشود و به هر قيمت ممكن خود را نجات دهد . اين گروهبان ، چهارماه در فاو به طور مخفيانه و به دور از چشم نيروهاي ايراني زندگي مي كند . زيرا راههاي رسيدن به نيروهاي عراقي بسته شده است . او خاطرات چهارماه سرگرداني و مخفي شدنش در فاو را در سه دفتر چهل برگ مي نويسد .

زندگي عماد با تولدش در يكي از شهرهاي جنوب عراق ، در خانواده اي متوسط آغاز می شود . ديدن يك فيلم جنگي درتابستان پايان تحصيلات ابتدايي او را به فيلم هاي جنگي علاقمند مي كند . سال دوم دبيرستان است كه جنگ ايران و عراق آغاز مي شود . عماد ، تحت تاثير فيلم هاي تبليغاتي عراق و كشورهاي حوزه خيلج فارس ، ايراني ها را جنگ طلب و مجوس مي داند و كينه آنها را به دل مي گيرد و داوطلبانه به خدمت اعزام مي شود . پس از گذراندن دوره آموزشي مسئول ديده باني يكي از واحدهای تيپ يكصدو يازده عراق در فاو مي شود . او تحركات ايراني را به اطلاع فرمانده خود مي رساند . اما افسر اطلاعاتي ، حرفهاي او را باور نمي كند . فاو توسط ايراني ها سقوط مي كند . ارتش عراق عقب نشيني مي كند . اما عماد حاضر به تسليم و اسير شدن نيست . او زندگي مخفي اش را در فاو را شروع مي كند تا در فرصت مناسب ، خود را به نيروهاي عراقي برساند . بزرگترين مشكل اوتامين غذا و پيدا كردن محل امن براي مخفي شدن است و براي رفع اين دو مشكل ، چهار ماه با خود ، طبيعت و نيروهاي ايراني دست و پنجه نرم مي كند و هر بار با استفاده از تجربيات روزهاي قبل به زندگي اش و تلاش براي زنده ماندن و رسيدن به هدفش يعني رسيدن به نيروهاي عراقي ، روزها را مي گذراند . او از ميوه درختان و ريشه گياهان ، دستبرد به مواضع ايراني ها ، گشتن اماكن مختلف و مقرهاي عراقي ها و ايراني ها و يافتن انواع خوراكي ها تغذيه مي كند و داخل ميز ، كمد و حمام و … زندگي مي كند . عاقبت ناخواسته خود را كنار نيروهاي ايراني مي بيند . پذيرايي خوب ايراني ها از او تصورات عماد را در مورد رفتار خشونت آميز ايراني ها با اسرا را ، به هم مي ريزد و او را به خاطر كشتن نيروهاي ايراني شرمنده مي كند . عماد ابتدا در بازجويي ها ، خود را فراري ازارتش معرفي می كند . اما طي ماجرايي ، همه قضايا را صادقانه در بازجويي های بعدي مي گويد .

عماد دفترچه خاطرات چهارماه زندگي مخفي خود در فاو را به دفترادبيات و هنر مقاوت حوزه هنري مي دهد تا به عنوان كتاب خاطره چاپ شود .

دیدگاه ها غیرفعال است