بررسی داستان
«خانوادۀ پاسکوآل دوآرته»
نوشته کامیلو خوسه سِلا
داستان دست نوشتههای ناتمام قاتلی زندانی…
داستان دست نوشتههای ناتمام قاتلی زندانی و محکوم به اعدام است که در این نوشتهها زندگی جنایتبار خود را روایت کرده و کوشیده با نگارش جنایتهای خود و اعتراف به آنها، به آرامش برسد. این نوشتهها را کاتب در داروخانهای مییابد و پس از بازنویسی، بدون دستبردن، آنها را آمادۀ انتشار میکند.
خانواده پاسکوآل عبارتند از یک پدر دائمالخمر بداخلاق، مادر کتکخور، پاسکوآل جوان و خواهرش رساریو. فلاکت از این خانواده میبارد. به نظر میرسد مادر به همسرش خیانت میکند. او باردار شده و پسری ضعیف و نحیف به دنیا میآورد که در بیتوجهی کامل رشد میکند و خوک گوشش را میخورد. رساریو در دام مردی جذاب به نام شازده میافتد. پاسکوآل در این ارتباط هیچ کاری نمیتواند بکند و حسابی حرص میخورد. پسر کوچک خانواده در سه چهار سالگی به بدترین شکل میمیرد. در مراسم تدفین پسرک، پاسکوآل با لولا بالای قبر او معاشقه میکند. پدر نیز میمیرد. پاسکوآل با لولا ازدواج میکند و به ماه عسل میروند. بچه اولشان بر اثر لگد اسب سقط میشود. بچه دوم یازده ماه زنده میماند و در اوج امیدواری والدینش میمیرد. نیش زبان مادر، زن و زنهای دیگر باعث فرار پاسکوآل از شهر به مادرید میشود و این سفر دو سال طول میکشد. وقتی پاسکوآل برمیگردد، زنش از شازده حامله است. پاسکوآل از لولا میخواهد بچه را سقط کند. لولا در حال التماس برای نگهداری بچه جان میدهد و میمیرد.
پاسکوآل به دنبال شازده میرود و بالأخره او را میکشد و به 28 سال زندان محکوم میشود. بعد از سه سال به دلیل خوشرفتاری او مورد عفو قرار میگیرد و به سختیهای زندگی قبل برمیگردد. مادرش هم از او متنفر است. خواهرش برایش زن پیدا میکند و پاسکوآل ازدواج میکند. غرغرها و رفتارهای مادر باعث میشود پس از کشمکشهای درونی، بالأخره پاسکوآل در یک جنگ تنبهتن مادرش را هم بکشد. اکنون خواهرش با مردی دیگر است. همسرش هم شاهد قتل مادر بوده است. پاسکوآل از خانه خارج میشود و به دشت میآید و یک نفس عمیق میکشد. او در نهایت به علت قتل یک ارباب اعدام میشود.
پاسکوآل در لحظه اعدام، برخلاف آنچه مدام در نوشتههایش بر آن تأکید دارد، یعنی پذیرش زندان و عقوبت به عنوان راهی برای آلودهتر نشدن، در یک قدمی مرگ با تلاشی مذبوحانه در برابر آن مقاومت میکند، و در پستترین و زشتترین شکل مردن، با تف کردن و لگد کوبیدن عمرش به پایان میرسد.