هتل آیریس

1

بررسی داستان

«هتل آیریس»

نوشته یوکو اوگاوا

ماری (دختری جوان) به همراه مادرش

ماری (دختری جوان) به همراه مادرش مسافرخانه‌شان را که در بندری واقع شده اداره می‌کنند. روزی یکی از مسافران پیر مسافرخانه، با زن همراهش مشاجره می‌کند. زن که یک فاحشه است از رفتار وحشی پیرمرد به ستوه آمده است و فرار می‌کند. صدای گیرای پیرمرد توجه ماری را به خود جلب می‌کند و این آغاز رابطۀ ماری با پیرمرد می‌شود. پیرمرد مترجم روسی است. در این رابطۀ ظاهراً عاطفی، ماری هر گونه شکنجۀ جسمی از قبیل کتک خوردن، به زنجیر کشیده شدن، تحقیر شدن و … را بر خود روا می‌دارد و می‌پذیرد.

در نهایت پیرمرد مترجم به خاطر آنکه ماری زمان کوتاهی را با یک پسر جوان گذرانده، او را به شدت شکنجه می‌کند و موهایش را می‌چیند. غیبت یک شبۀ ماری از مسافرخانه، باعث می‌شود به جستجویش بپردازند. بالأخره او را در خانۀ مترجم پیدا می‌کنند. پیرمرد خودش را به دریا می‌افکند و خفه می‌شود. هیچ چیز برای دختر مهم نیست جز اینکه دیگر از پیرمرد خبری نخواهد شد. او همچنان خواستار بودن با پیرمرد است.

دیدگاه ها غیرفعال است