مشروح مصاحبه تلویزیونی «هفت» با مجتبی شاکری درباره «امپراطور جهنم»

2

پس از تذکر مجتبی شاکری، رییس کمیته فرهنگی شورای شهر تهران درباره فیلم «امپراطور جهنم» ساخته پرویز شیخ‌طادی و درخواست او از وزیر ارشاد برای اینکه از حذف فیلم مذکور از بخش مسابقه جشنواره  فیلم فجر جلوگیری کند، برنامه تلویزیونی «هفت» که مهمترین برنامه زنده در حوزه سینما در صدا و سیما است با این عضو شورا درباره علت اظهارنظرش به گفت‌وگو نشست.

چند روز بعد «هفت» بریده‌ چند دقیقه‌ای از این گفت‌وگوی تفصیلی را که بیش از 30 دقیقه به طول انجامید، پخش کرد. از آنجاکه گزینش مصاحبه غیر منصفانه صورت گرفته بود و در آن ادله مجتبی شاکری درباره ضرورت گنجاندن فیلم شیخ‌طادی در بخش مسابقه جشنواره به کلی حذف شده بود و نیز با توجه به لحن هجو‌آمیز تقطیع مصاحبه که هفته گذشته پخش شد، مشروح این گفت‌وگو به طور کامل برای مخاطبان وب‌سایت شخصی مجتبی شاکری منتشر می‌شود:

 

** دوست دارم که خودمانی صحبت کنیم و از آنجایی که دیدم شما خوش‌مشرب هستید و سیمایی خندان دارید، فکر کردم که خودمانی شروع کنیم. اولین سوالم این است که آیا اصلا شما فیلم می‌بینید؟

فیلم دیدن من برمی‌گردد به سال‌های دور به‌خصوص بعد از مجروحیتم که بحث دنبال کردن داستان و رمان بود که یک دوره‌های داستان‌‌نویسی را طی کردم و من مسوولیت دفتر ادبیات ایثار بنیاد جانبازان را عهده‌دار شدم. آقای مجتبی رحماندوست (مدیر وقت این دفتر) به ارشاد رفتند و مسوولیت آن دفتر به من واگذار شد. کار کردن با جمعی از نویسندگان رمان و کارگردانان که به ایده‌های نو برای شکل دادن به آثارشان نیاز داشتند. این ایده‌های نو به‌خصوص در عرصه دفاع مقدس نیازمند گفت‌وگوی عمیق با جانبازان بود. از این رو در جلسات هفتگی‌ از چهره‌های پرحادثه دعوت می‌کردم و مسوولیت جلسه با من بود.

در آن جلسات درباره لایه‌های زندگی شخصیت‌هایی که دعوت می‌شدند، صحبت می‌شد و مستقیم نویسندگان و کارگردانان در معرض این مطالب قرار می‌گرفتند که حالا از کودکی‌شان سوال می‌کردند، از دوران مبارزه‌شان سوال می‌کردند و به‌خصوص از وضعیت مجروحیت. چون تعلیق در وضعیت مجروحیت بسیار زیبا است؛ اینکه یک مرتبه و ناگهانی روال عادی زندگی به هم می‌خورد و فرد در شرایط جدید (مجروحیت) قرار می‌گیرد و حالا متناسب با آن واکنش‌هایی که نشان می‌دهد. من سعی می‌کردم شخصیت‌هایی که دعوت می‌کنم متنوع باشند؛ یعنی هم از بچه‌های بسیجی که خیلی عادی می‌رفتند تا مثلا خلبان، تا بچه‌های اطلاعات و عملیات و کسانی که به نوعی فرماندهان جنگ بودند، همه در معرض این پرسش‌وپاسخ قرار می‌گرفتند. حاصل آن یک مجموعه 11 جلدی شد که به چاپ رسید. از آنجا به موضوع داستان، رمان و فیلم متصل شدم.

بعدتر در سال 85 از بنده توسط سیمافیلم دعوتی شد که بحث اقتباس از آثار ادبی را در آنجا دنبال کنم. طی حدود 10 سالی که آنجا مشغول بودم،‌ 40 هزار اثر داستانی اعم از آثار داخلی، خارجی،‌ کودک‌و‌نوجوان و بزرگسال غربال‌گری شد. از دل آن 400 اثر به‌دست آمد که ارزش تصویری داشت. از این 400 اثر، 200 مورد در اولویت تبدیل به آثار تله فیلم وسینمایی مطرح شد که معتقدم سرمایه‌‌ی بزرگی برای رسانه‌ی ملی ایجاد کرد که بتواند از دل آن هم تله‌ فیلم و هم سریال‌هایی را تولید کرد.

** پس در آنجا کار پژوهشی کردید. خیلی عالی هست.

** من عذرخواهی می‌کنم میان کلامتان؛ فقط چون آیتم‌ تایم مشخص دارد و ما به‌شدت مقید هستیم که سانسور نکنیم، یک لطفی بفرمایید کوتاه و چکیده صحبت کنید که ما احیانا برای سانسور و یا اتفاق این‌گونه شرمنده‌تان نشویم.

** جناب آقای شاکری! دیروز غوغا کردید. درست است؟ در صحن علنی شورای شهر. قضیه چه بود؟

من مطلع شدم که فیلم آقای شیخ‌طادی که یک زحمت فشرده‌ سه ساله را برای تولید فیلم «امپراطور جهنم» کشیده بود، مطابق همان سنتی که خودشان در شکل‌دهی کارهای‌شان دارند و دقتی که در کار پژوهشی دارند، کمااینکه در کار قبلی‌شان «شکارچی شنبه» نیز در جریان زحمات‌شان برای پژوهش و تولید محتوای آن فیلم  بودم، مطلع شدم که این  فیلم از مسابقه‌ جشنواره کنار گذاشته شد. برایم خیلی ناراحت‌کننده بود که این اتفاق افتاده. بالاخره تبدیل کردن یک گفتمانی که الان گفتمان غالب ما در مواجهه با غرب است، بحث تروریسم، تکفیری‌ها، داعش و وهابیت از نکات مهم مورد افتراق نظر ما و غرب است. اگر هنرمندی به این کار سنگین و سختی ورود پیدا کرده و دارد انجام می‌دهد، با آن زحمتی هم که کشیده، من هیچ انتظار نداشتم که هیات داوران این را کنار بگذارند. لذا به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تذکر دادم که خودشان ورود پیدا کنند و با توجه به اینکه آغاز وزارت‌شان هم هست و از این‌طور صحنه‌ها نباید اتفاق بیافتد، از آن جلوگیری کنند و عملکرد خود را در این شرایط نشان دهند.

** این تذکر برای مجلس شورای اسلامی است؟ یا به چه صورت است؟ این تذکر به کجا می‌رسد؟ پیگیری می‌شود یا نمی‌شود؟ (برای خودم سوال پیش آمد)

مهم این است که شنیده می‌شود. تذکرهایی که در وظایف شهرداری تهران باشد خب آنها طبق روال خودش می‌رود و شهردار باید پاسخگو باشد و به ما پاسخ بدهد. ولی تذکری از این نوع واکنش به مواردی است که مربوط به نوعی دخالت در فرهنگ می‌شود، یعنی دارد فرهنگ شهر را به هم می‌ریزد، یک مقدار فراتر از تذکر موارد شهری به لحاظ آن مسوولیت عضویت در شورای شهر و صیانت از فرهنگ شهر مطرح می‌شود. اینکه آثاری که باید دیده بشود، اینها را به نوعی از چرخه حذف کنیم، به نوعی داریم فرهنگ شهر را می‌خراشیم.

** جناب آقای شاکری! آیا شما فیلم «امپراتور جنهم» را دیدید؟

من فیلمنامه‌اش را یعنی در واقع داستانش را می‌دانم، ولی خود فیلم (نسخه نهائی) را ندیدم. کلیت‌اش کار واقعا قشنگی است یعنی از یک طلبه‌ی وهابی در عربستان شروع می‌شود و طراحی‌ای که در واقع خود آنها می‌کنند، طلبه به افغانستان می‌رود که یک سری آموزش‌هایی را در آنجا می‌بیند و پسری که از او متولد می‌شود و در این اقدامات به‌نوعی خشونت، افراط و تروریسم حضور پیدا می‌کند. پدر مخالف پسر می‌شود و به اروپا می‌رود. در آنجا کارهایی را انجام می‌دهد و پاپوش ه برایش درست می‌کنند. لایه‌های بسیار قشنگ تعلیق را که ایشان در آن با رمزآلودگی‌ که در فیلمنامه ایجاد کرده، لحظه‌به‌لحظه مخالطب را به خودش جذب می‌کند و نوعی آشنا‌زدایی را به همراه دارد. یعنی برای تمام پیش‌بینی‌هایی که مخاطب بخواهد انجام بدهد، او را جا گذاشتنه است. در واقع مسیر دیگری را برای جذب مخاطب طی می‌کند و انصافا در جذب مخاطب به سمت خودش که یک کار تخصصی است که خود آقای شیخ‌طادی انجام می‌دهد، موفق است. حتی این طلبه‌ای را که بعدا به نوعی مشخص می‌شود که وهابی است، به سمت دفاع از تروریسم می‌کشانند و در ادامه به سمت انکار مسلمان بودنش می‌رود. انکار مسلمان بودنش به‌نوعی در سفارت بوئنوس آیرس انجام می‌شود و می‌گویند تو باید به خاطر اینکه از تهدیدها مصون بمانی، به تل‌آویو بیایی. طلبه را به تل‌آویو می‌برند منتها با شمائل یهودی. همان کلاه‌های مرسومی که صهیونیست‌ها دارند، با همان به آنجا می‌برند. جمع کسانی که با او ارتباط می‌گیرند می‌گویند ما باور نداریم الا اینکه قرآن را بسوزانی. حالا من ته‌اش را نمی‌گویم که حق کارگردان محفوظ باقی بماند.

ولی انصافا این گام به گام بردن (سوژه مورد نظر)، این پدیده نفوذی را که مقام معظم رهبری مکررتذکر می دهند، فیلم دارد نمایش می‌دهد که این‌ها واقعی است و به‌نوعی قربانیان را گام‌به‌گام به یک سمت و سویی می‌برند که شما وقتی به نقطه‌ی آغاز فیلم نگاه می‌کنی، هیچ مناسبتی (با سوژه تغییر یافته) ندارد. خواستگاه ابتدایی فرد در بستر دین است ولی انجام و فرجام کارش به چیزی تبدیل می‌شود که اصلا باورناپذیر است، ولی واقعی است و به خاطر طی مرحله‌به‌مرحله‌ این سیر، انسان باور می‌کند که راه بازگشت را بستند و پلی پشت‌سرش باقی نمانده.

** جناب آقای شاکری! شما صحبت‌های هیات انتخاب را در مورد فیلم «امپراتور جنهم» شنیدید یا نه؟

من کم و بیش نکاتشان را شنیدم. کسی نمی‌تواند به لحاظ فنی از آقای شیخ‌طادی ایراد بگیرد و از این جهت کارش را خیلی خوب بلد است و سکانس‌بندی‌هایش را خیلی خوب می‌تواند جمع بکند و همین سیری که مخاطب را دنبال خودش بکشد. ببینید تبدیل کردن یک گفتمان سنگینی مثل بحث نفوذ و استحاله‌ای را که اسکتبار دنبال می‌کند و ما این را در بسیاری از رمان‌ها هم دیده‌ایم، کار سختی است. حالا اگر کسی سلیقه‌ای نظری می‌دهد، به نظر من می‌رسد که ما نباید در حد وزارت امور خارجه عمل کنیم. ملاحظاتی که در وزارت امور خارجه وجود دارد، خاص خودشان است. آنجا بحث دیپلماسی و لابی‌گری است که بالاخره در قد و قواره‌ خودشان عمل می‌کنند. باید دست هنرمند را یک مقدار باز گذاشت تا مطالبش را بیان کند و این بحث هم بحث مهمی است. این که حالا مثلا در فلان سکانسش باید مثلا نقش فلان شخصیت پررنگ‌تر یا کم‌رنگ‌تر بشود، به نظرم اینها جزئیاتی است که سابقه ارشاد هم نشان داده هم در بُعد کم‌ گذاشتن و هم در بُعد افراطی‌اش، کارهایی هم قبلا به نمایش درآمده اما به نظرم این اثر (امپراطور جهنم) کار متعادلی است.

** درست است. جناب آقای شاکری عزیز! بحثی را که دیروز من در خبرگزاری ایسنا خواندم، شما نامه‌ای به آقای صالح‌امیری ندادید؟

نه. همان تذکر شفاهی بود که تبدیل به خبر شد.

** درست است. آن تذکر دقیقا همین عرایضی بود که اول صحبت‌مان گفتید؟

بله. من البته نکته دیگری که اشاره کردم این بود که وقتی مدافعان حرم آن طور زحمت می‌کشند و آن طور «نشدن»ی را که جهان پشتش ایستاد، یعنی اجماع کشورهای مختلف اعم از عبری، عربی، غربی، تُرکی و همه پشت قضیه ایستادند که نشود و در واقع سوریه و بشار سقوط کند و نیز حلب وضعیت امروز را پیدا نکند، شدنی می‌کنند، این مهم است. جمع کسانی که اعم از اتباع ایران، عراق، افغانستان، پاکستان و کشورهای مختلف برای دفاع از حرم رفتند، آن کار نشدنی را شدنی کردند و حالا کسی آمده و در زبان هنر عمق آن تفکر را بیان می‌کند؛ می‌گوید اصلا ریشه‌ی داعش از کجا شکل گرفت و یک چنین خطری در عرصه هنر سینما کرده، ما باید این‌ها را قدر بدانیم. این‌ها بچه‌هایی هستند که باید در قُله بنشینند یعنی آن دست محبتی را که خود مقام معظم رهبری واقعا بر سر هنرمندان دارد، کاری که مثلا مجید مجیدی انجام داد و سرمایه‌گذاری‌ نظام برای او، کاری که کسانی مثل آقای حاتمی‌کیا، مثل شعیبی و طالبی انجام می‌دهند؛ بچه‌هایی که خطر می‌کنند و سراغ موضوعاتی می‌روند که کسی دنبالش نمی‌رود، خیلی ارزشمند است.

من واقعا خودم به‌عنوان یک جانباز ادب به جا می‌آورم نسبت به همین دوستانی که عرض کردم و همه‌مان باید نسبت به این‌ها ادب به‌جا بیاوریم. من فکر می‌کنم که واقعا اگر «امپراتور جنهم»به جشنواره ورود پیدا نکند، نگاه مردم و جانبازان و خانواده‌ی شهدا به برآیند این داوری، نگاه دیگری خواهد شد.

** این تلقی اینجوری می‌شد از آن متن که شما دستوری بیان کردید که حتما این فیلم باید باشد. چنین چیزی صحت دارد؟

ببینید! بالاخره مطالبه‌ی ماست. بالاخره اگر می‌گویند که فرهنگ ایثار و شهادت، جمله‌ای که حضرت امام دارند که «جانبازان، رهبران این نهضت‌اند»؛ منهای خودم، بالاخره همه این دوستان چون مجموعه‌ یک گفتمان و اندیشه است و یک ارزش‌های نهفته است، این حق را باید داد که جانبازان و خانواده‌ی شهدا مطالبه‌ای داشته باشند. این «باید» از نظر دستور اداری نیست؛ از باب جایگاهی است که نظام برای این قشر قرارداده است.

** درست است. خب ما هیات انتخاب را یا قبول داریم یا نداریم دیگر. هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر که بزرگ‌ترین فستیوال…

… معصوم نیستند…

** …. سینمای کشور هست و اینکه همه بهشان اطمینان دارند آدمای خیلی موجهی هم هستند حالا از لحاظ فیلم. این را چطور می‌بینید؟ کلا سرشان را باید در این قضیه بُرید یا نه؟

ببینید! ما همه بالاخره تابع دموکراسی هستیم، ولی این نیست که همیشه دموکراسی هم که پیاده می‌شود در بهترین وضعیت خودش باشد. بالاخره دوره‌های قبل هم شما دیدید این کاری که مثلا با آثار دیگر هم انجام داده بودند؛ ایراداتی که خود آقای حاتمی‌کیا یا آقای شیخ‌طادی یا آقای میرباقری داشت؛ این اشکالی ندارد؛ یعنی در عین حال که آن دوستان کار خودشان را انجام می‌دهند و باید کار خودشان را درست انجام بدهند، باید جلب اعتماد بکنند. جلب اعتماد در واقع همین که بالاخره کار ارزشی‌ای که انجام شده. الان در دنیا ظاهرا این دومین کاری است که به وضوع در مورد بحث داعش و این‌ها تولید شده است. کارهای دیگری هم انجام شده. ولی توجه بکنند اینکه در یک جمع دربسته‌ی محدود تصمیم نگیریم، بالاخره ببینیم که  این دست فیلم‌ها راه نفس را برای مدافعان حرم و خانواده‌های‌شان باز می‌کند. یعنی شاید برخی از پرسش‌هایی که الان آحاد جامعه ما راجع به عمق تفکر مثلا وهابیت داشته باشند و برایشان خیلی روشن نباشد؛ این فیلم می‌تواند گام‌های جهشی به جلو ببرد. همان کاری که آقای طالبی در مورد «قلاده‌های طلا» انجام داد یا مثلا کاری که خود شیخ‌طادی راجع به «شکارچی شنبه» انجام داد، انصافا این فیلم عمق تفکر صهیونیستی را…

** جناب آقای شاکری! یک سوال. شما فیلم (نسخه نهائی) را مشاهده نکردید و اینکه خب به نظر می‌رسد آن چیزی که استنباط ما است، این است که مثلا شما به خاطر دوستی‌تان با آقای شیخ‌طادی ازاین فیلم دفاع کردید. کسانی که فیلم را دیدند، می‌گویند اصلا راش تحویل ما دادند؛ یعنی اصلا فیلم تدوین نشده بود. فقط 20 دقیقه از فیلم به ما داده شده. چطور شما این‌قدر مطمئن هستید که فیلم خوب ازآب درخواهد آمد؟ منظورم این است که می‌گویند فیلم کامل نبود. حتی تهیه‌کننده‌ی فیلم هم می‌گوید که فیلم را کامل تحویل ندادند.

ببینید! ایراداتی از این دست ممکن است پیش بیاید. این ایراداتی نیست که ما بخواهیم کار را کنار بگذاریم. قبلا هم از این‌طور سوابق بوده؛ مثلا وقتی کلیت فیلم را می‌پذیرند چون بالاخره کارگردانان ما که تازه متولد نشدند، کارهای قبلی دارند و هنرشان و استعدادهای فنی و قابلیت‌های‌شان را نشان دادند. شما با فیلمساز فیلم اولی که مواجه نیستید، با یک کسی که فنی این کار است و قبلا کارهایش دیده شده است، با او مواجه هستید. نه در مورد ایشان؛ من کار آقای شعیبی را هم که قبلا دیده بودم، واقعا خب کار قابلی بود. می‌خواهم بگویم…

** خب با این فرمایش شما، هیات انتخاب دیگر محلی از اعراب ندارد

نه. به لحاظ کارشان عرض می‌کنم.

** اگر قرار باشد فقط براساس سوابق فیلم‌ساز قضاوت شود، خب هیات‌انتخاب به‌نظر شما کارش چیست؟

ببینید! البته یک بحثی راجع به ترکیب هیات‌ انتخاب هم دارم؛ لزوما اینکه کسی مثلا بازیگر چه بوده یا مثلا اگر کسی تهیه‌کننده‌ی فلان بوده یا هرچه، چندان اطمینان‌آور نیست که مجموعه رای آنها بتواند تشخیص بدهد. اثری را که خود شما هم دیدید؛ «شیار 143» اثر نرگس آبیار در کجا قرار گرفت؟ بعدش چه شد؟ مردم‌ پسندیدند ولی هیات داوران نپسندید و از این دست اتفاقات می‌افتد. لزوما این نیست که آن جمع اگر رای بدهند و نظری بدهند و فکر کنند… باید منعطف باشند. البته برای بحث ترکیب داوران هم می‌توان فکری کرد.

** چیزی که امسال وجود دارد این است که اتفاقا سینمایی‌ها می‌گویند هیات‌ انتخاب امسال سینمایی نیستند و بیشتر اساتید دانشگاه و آدم‌های اهل علم هستند تا اهل فن سینما. یعنی نقدی که امسال به هیات انتخاب است این است که بیشتر اساتید دانشگاه هستند تا هنرمندان.

من خودم طبق تجربه‌ای که در کار داستان و رمان هم بیشتر داشتم و در واقع در کار فیلمنامه زمانش کوتاه‌تر بوده؛ حدود 5-6 سال در کار خواندن فیلمنامه‌ها به ضرورت در سیمافیلم اشتغال داشتم، به‌نظرم می‌رسد که آن ترکیب آن هیات اطمینان‌آور بودن نظرات و این‌ها… گاهی از اوقات انقدر مباحث انتزاعی و نظری می‌شود، هور و قلیایی می‌شود که اصلا از داخلش هیچ‌چیز درنمی‌آید؛ یعنی مثلا می‌آید در لایه‌های فلسفی قضیه. گاهی هم به خاطر نوعی نظرات سطحی درباره کار، آن قدر قضاوت سطحی می‌شود که….

می‌خواهم بگویم تجربیاتی که در دوره‌‌های قبل بوده و کارهایی که مردم پسندیدند و اقبال شد و پدیده شد، کارهایی را که کنار گذاشتند و بعدا معلوم شد که نباید اینها را کنار می‌گذاشتند، این‌ها مدنظر قرار بگیرد. بالاخره ما خیلی دور از عالم سینما نیستیم. کار آقای شیخ‌طادی وقتی که من داستان یک فیلم را می‌خوانم و ترکیب می‌کنم با این قدرتی که خود کارگردان دارد، خیلی دور نیست از اینکه بتوانم نظر بدهم. ضمن اینکه این کار را دوستانی که دیدند، این نبوده که همه بگویند این کار شامل آن مبحث است. برخی از افراد حالا یک نظراتی دارند ضمن اینکه شما می‌دانید وزن افراد در آن جمع موثر است، ممکن است آن تعداد که همه می‌نشینند (هیات داوران)، برخی شنونده هستند و خیلی صاحب‌نظر نیستند و نظراتی که دیگران می‌گویند بر آنها غلبه پیدا می‌کند.

در مجموع اینکه ما خیلی باب نقد را نبندیم. انتظاری هم که با توجه به آن نکاتی که عرض کردم این است که ما این کار را اگر در مورد رساندن کامل‌شده‌ فیلم و مونتاژ نهایی‌اش در آن بحث است، فرصتی را ایجاد کنید برای اینکه این کار انجام بشود، ولی رد کردن به این شکل به نظر من در بین مردم سوال بر ‌انگیز است.

** 23:08 جشنواره داریم. یک مقدار می‌شکافید که منظورتان از فرصت چیست؟ مثلا اگر آن چیزی که هیات انتخاب می‌گویند این است که می‌گویند این یک ماه دیگر هم کار دارد.

حالا من جزئیاتش را نمی‌دانم. ولی اینکه یک کاری که می‌توانست برای جشنواره قله‌ای باشد، از قرار گرفتن در بخش مسابقه محروم بشود، حداقلش این است که طی مصاحبه‌ای که با خود نویسنده و کارگردان انجام می‌دهند، جامعه را قانع کنند یا جامعه در آن گفت‌و‌گو قانع بشود که نظری که هیات داوران داده، درست است.

** جناب آقای شاکری! آخرین سوالم این است؛ عرض به حضورتان که ما جشنواره‌ای به اسم جشنواره‌ی مقاومت داریم که به وجود آمده برای اینکه کلا به فیلم‌های ارزشی بپردازد. اینکه چقدر؛ یعنی من از سخنان شما متوجه شدم که می‌فرمایید به علت اینکه فیلم ارزشی است باید در مسابقه فجر وجود داشته باشد. شما فیلم (نسخه نهائی)  را مشاهده نکردید خب بالاخره بر طبق سوابق آقای شیخ‌طادی می‌فرمایید…

نه. من داستان فیلم را می‌دانم.

** خب یعنی اینکه آیا از روی فیلمنامه می‌شود به فرم …

البته شما بخواهید من را محکوم کنید می‌توانید به هر شکلی این کار را بکنید‌…

** نه! می‌خواهم بگویم آیا ارزشی بودن فقط کافی است که حتما باید فیلم در مسابقه وجود داشته باشد؟؟

ببینید! شما خودتان هم مطلع هستید که جشنواره یک سکویی است برای اینکه به مخاطبان بگویند ما چه کاری را بالا می‌دانیم؛ یعنی مقدمه برای سال آینده است، یعنی کارگردان‌ها توجه می‌کنند که چه کارهایی در صدر نشست.                                   هم فیلم‌نامه‌نویس خودش را تنظیم می‌کند، هم کارگردان، هم تهیه‌کننده که می‌خواهد سرمایه‌گذاری کند. طبعا می‌خواهد از سرمایه‌اش آن چیزی که هزینه کرده را بردارد. تمام جشنواره‌ها به‌دنبال این هستند که نشان بدهند چه چیزی را می‌پسندیم و چه چیزی می‌تواند بر صدر بنشیند. یعنی فقط این نیست که ما بگوییم یک جشنواره برگزار بشود، حالا نشد هم نشد یک جای دیگر در سینما نشان می‌دهند و هر کسی دلش خواست برود ببیند. نه، اینطور نیست. اصلا در کل دنیا همین است. وقتی شما رصد می‌کنید و می‌گویید که در کَن مثلا یک اتفاقی اینجوری افتاد، خب به دنبال این هستید که چه کاری، چه مولفه‌هایی، چه شاخص‌هایی در آن کار بوده که جلب‌توجه کرده و آنها را در کارهای بعدی مورد ملاحظه قرار بدهید. ما وقتی که یک کاری را که می‌تواند در این قد و قواره دیده شود و ملاک قرار بگیرد و دیگران هم خطرپذیر بشود؛ این همه عشق‌های مثلثی و مربعی و دایره‌ای و اینها را تحویل جامعه ندهیم یا سیر این خیانت‌های مکرری که به‌نوعی در خانواده شکل می‌گیرد، این‌ها را تحویل ندهیم؛ خب باید کارهایی که برایش زحمت کشیده می‌شود را اجازه بدهیم که بیاید در همان عرصه قرار بگیرد. وگرنه با این تعبیر شما اصلا کل جشنواره را بردارند. چه اتفاقی می‌افتد؟ فیلم می‌رود اکران می‌شود هر کسی دلش می‌خواهد برود ببیند. حتما ما در این داوری‌ها پیامی به جامعه می‌دهیم؛ هم به کارگردانان، هم به مردم و هم به تهیه‌کنندگان و فیلم‌نامه‌نویسان که خودشان را تنظیم کنند.

** جناب شاکری! من این صحبت‌ها را کردم به خاطر اینکه این‌ها سوالاتی است که مطرح است و باید به آن بپردازیم نه اینکه مسکوت بماند.

شما حتما از این جهت که باید مخاطبان وسیعی را قانع کنید، هر سوال محتملی که هست این را بپرسید، مانعی ندارد.

** فقط یک توضیح کوتاه هم در مورد اینکه اگر واقعا این مطالبه‌ی شهروندی‌تان بود، چرا در صحن علنی مطرح کردید؟ چرا یک مطلب در نشریه ندادید؟ یعنی منظور اینکه شما می‌فرمایید جزو وظایف‌تان نیست، ولی این را در صحن علنی اعلام کردید! می‌خواهم بدانم مکان این تذکر بابت چه بوده؟

ببینید! اینکه مطلب علنی گفته شد چون رد فیلم علنی گفته شد؛ یعنی اگر آن یک امر پنهانی بود که در یک لایه‌ای از نظام مطرح بود معنی نداشت خب بالاخره در یک خلوتی گفته شده، ولی علنی گفته شد. من هم به لحاظ اینکه این به فرهنگ شهر ارتباط دارد و فراتر از فعالیت‌هایی که در شهرداری انجام می‌شود هم وظیفه‌ی شهروندی من است و هم وظیفه‌ی نمایندگی من است؛ بالاخره من مسوولیت کمیته‌ی فرهنگی شورای شهر را دارم و این انتظار می‌رود که درباره این موارد اظهارنظر کنم؛ از این بابت در جلسه علنی مطرح کردم. همان‌طور که من راجع به سیانور هم نظر دادم، راجع به یتیم‌خانه هم در خود صحن نظر دادم، در مورد کتاب «من زنده‌ام» خانم معصومه آباد مطالبی را گفتم. یعنی به تناسب اینکه رصد کردن اجزای فرهنگ شهر به چه نحو پیش می‌رود، حتی راجع به همین جشنواره تسنیم که مد لباس هست و ما دیروز در آنجا شرکت کردیم که مد لباس در واقع چه نقشی در فرهنگ جامعه دارد، چون از مسائلی است که مربوط به فرهنگ شهر است، نظر دادم. برخی‌اش می‌تواند در یک همکاری تنگاتنگ با شهرداری. شهرداری حمایت بکند، برخی کارها را خودش می‌تواند مستقل انجام بدهد و برخی کارها را هم می‌توان از امکانات شهرداری برای آن کار استفاده کرد.همان‌طور که الان هم دارد این کار انجام می‌شود. لذا اینکه هر کدام از ما در هر جایی که هستیم بتوانیم از آن موقعیت استفاده بکنیم و چند قدم کار را جلو ببریم و مظلومیتی برای قشری اتفاق نیفتد، حالا ممکن است این مظلومیت برای یک رفتگر باشد که کاری انجام می‌دهد یا مثلا قربانی یک فرونشست خیابان باشد یا اتفاقی که برای یک کارگردان زحمت‌کش دارد اتفاق می‌افتد؛ باید همه‌مان به نوعی حمایت کنیم.

 

دیدگاه ها غیرفعال است